سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در کتاب نخستین نوشته شده است : ای پسرآدم! رایگان یاد ده؛ همان گونه که رایگان یاد گرفتی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

کلبه

 

مقدمه:

جایگاه خالی کلمه ی عشق نه به عنوان اینکه این کلمه استعمال نمی شود بلکه به عنوان اینکه حقیقت این کلمه استعمال نمی شود در جهان امروز باعث اکثر بدبختیها و بیچارگیهای مادی و معنوی ماست.

نکته اول:

کلمه ای که بهش خواهیم پرداخت از دیدگاه بزرگان ما و اهل بیت ما و از دیدگاه خود خداوند که خالق ماست مقدس و کاراست و این کلمه الان در جهان امروز به ملعبه های مختلف اصلیتش فراموش شده است.بحثی که ما در این دهه به آن خواهیم پرداخت بازنگری در کلمه ی عشق به طور دقیق با ذکر منابع به اضافه ی یک سری برداشت های شخصی است.

نکته ی دوم:

اینکه بحث ما در مورد عشق عرفانی است.بحث ما در مورد عشقی است که اصحاب اباعبدالله را ایجاد می کند .بحث ما راجع به عشق حقیقی است که عزیزان اطلاع دارند که عشق رو به دو قسمت عشق حقیقی و مجازی و عشق واقعی و محبت یا عشق و عاطفه تقسیم بندی کردند که ما حالا جدال در اصطلاحات نداریم.روی هم رفته یک قسمت از دلدادگیهای ما را اسمش رو محبت و عاطفه می گذارند.و وقتی این دلدادگی به یک شرایطی رسید اسمش رو عشق می گذارند.چه در مجاز(عشق زمینی) و چه در حقیقت (عشق آسمانی)

بسیاری از مطالبی که در بحث گفته می شود گرچه عشق عرفانی و حقیقیه اما خود برادرا و خواهرا در عشقهای دنیایی و مجازی هم می توانند به صورت مصداقی پیاده کنند.یعنی در حقیقت اون چیزایی که راجع به خدا و اهل بیت و مکتب عشق گفته می شود اینها در حقیقت در روابط عادی ما هم موثر است ولو در درجات پایین تر و رقیق تر.

نکته ی سوم:

هدف ما مسائل خانوادگی,ارتباطات عاطفی و عشقهای بین زن و شوهر و باز کردن اینها نیست.لذا اگر جاهایی یک مثال کوچک زدیم و خیلی زود رد شدیم ذهنتون به این نکته منعطف بشه که هدف ما بررسی عشق دنیایی و مجازی و خواصش و چگونگی به حقیقت رساندن این عشقهای مجازی نیست.اما میشه به هر حال این قسمتهایی رو که خواهم گفت در اینگونه زندگی ها هم پیاده کرد.

نکته ی چهارم:

اگر ما عشق مجازی رو نشناسیم راهی به شناخت عشق حقیقی نخواهیم برد.توضیحاتش رو عرض خواهم کرد.در روایات و شاید هم در امثال و حکم داریم که:

المجاز قنطرة الی الحقیقه.مجاز یک پلی است که ما را به سمت حقیقت راهنمایی می کند.
یعنی در حقیقت در دنیا اول برای شما مسائل مجازی شکل می گیرد بعد که اینها شکل گرفت شما علاقه مند به مسائل حقیقی می شوید.مثلا زمانی که شما قصد خرید دارید اول به شما یک بروشور می دهند.در این بروشور مثلا شما قصد دارید که یک منزل حقیقی بخرید.در این بروشور نمای بیرون رو به شما نشان می دهند بعد در داخل عکسهای اتاقها رو به شما نشون می دهند در واقع همه ی اینها مجاز است.شما خودت رو در این خونه فرض می کنی و بعد نگاه می کنی ببینی که آیا در این خونه احساس راحتی می کنی یا نه!؟اگر که در این خونه احساس راحتی نکردی سراغ حقیقت نمیری.با اینکه یک کاغذه اما همه رو بررسی می کنی بعد ممکنه بگی که به درد من نمی خوره.چون شما اومدی خودت رو در جایگاه حقیقت این خانه قرار میدی بعد ذهن پرواز می کند .حقیقت را در ذهنت مجازی ایجاد می کند.بعد شما خودت رو تست می کنی که آیا با این مجاز من به اون حقیقت راضی میشم یا نه؟
بنابراین اگر یک کسی اومد گفت که عشق حقیقی را خالص به ما بگویید و مجاز را معرفی نکنید یا اصلا من به مجاز نیازی ندارم این در واقع داره شعار میده.باید حتما یک مجازی باشه که شما امتحان بدهید.

مومن امتحن الله قلبه للایمان

شرایط کسانی که در حکومت امام زمان می توانند خوب کار کنند این است که قبل از حکومت امام زمان مجازی امتحان داده باشند.یعنی اگر امروز تو خودت رو سرباز امام دونستی, برای امام کار کردی برای امام حرف زدی, برای امام کم خوابیدی , برای امام تلاش کردی و برای امام درس خوندی این مجاز به شما اجازه می دهد در زمان حکومت امام اگر حتی از دنیا رفته باشد با اصل رجعت شما را برگردانند و شما را در حکومت حقیقی امام زمان کارگزار کنند.


خیلی ها ایراد می گیرند که آقا ما برای چی نماز می خوانیم؟ما حقیقتا باید با خدا حرف بزنیم که حرف می زنیم.در اینجا می گوییم که نماز یک مجاز است که به شما آداب حرف زدن در برابر خداوند را نشان بدهد.اگر نماز تو را به حقیقت وصل نکند این نماز فقط قضا و عذابی ندارد و از وصال خبری نیست.لذا این مجاز رو شما باید داشته باشید.اغلب عباداتی که ما داریم مجاز است.شما الان گریه می کنید و سینه می زنید و برای آقا اباعبدالله مشکی می پوشید.کسی که 1400 سال پیش حقیقتش از بین رفته.ولی یک حقیقتی از امام حسین در عالم وجود دارد اما شما مجازا خودت رو جزو یاران قرار میدی
.یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما

نکته پنجم

مجاز مقدمه ی حقیقت است.یعنی مجاز تا نباشد انسان اصلا نسبت به حقیقت جاهل است.اگر عشق حقیقی در دل شما نباشد و احساسش نکنی از اینکه اصلا عشقی در دنیا وجود دارد شما نسبت به این جاهلی که اصلا عشق یعنی چی؟

نکته ششم

اگر یک انسانی بیاد بگه که بنده با اینکه دنبال عشق مجازی رفتم اما بهش نرسیدم آیا من از عشق حقیقی و عشق خدا و از مکتب عشق محرومم؟جواب اینه که نه.مثلا اگر شما در ذهنتان هیچ خانه ای را نپسندید دیگه هیچوقت خونه دار نمی شوید؟قطعا نه .چون یک حقیقتی به سراغ شما خواهد آمد.اما یک نقصهایی در این عشق حقیقی وجود خواهد داشت بالعکسش هم هست که آیا ممکن است انسانی به عشق حقیقی هیچوقت نرسد اما عشق مجازی خوبی داشته باشد؟میگیم بله احتمالش هست.

نکته هفتم

افسانه هایی که در باب عشق باب شده که من توصیه می کنم برادرها و خواهرهایی که به کتابهای اخلاقی و عرفانی مراجعه می کنند حتما و حتما تایید یک مرجع,یک فقیه و یک عالم شناخته شده را پیرامون این کتاب عرفانی و عشقی یا کتاب اخلاقی داشته باشند.برخی از کتابها داخلش زهر داره.
بهترین نوشابه و بهترین غذا برای شما آماده کنند.یا بهترین مقوی ترین غذا مثل عسل رو برای شما فراهم کنند و بگویند که خوشمزگیش رو داره, آنزیمهاش رو داره تمام ویتامین ها رو داره اما ببخشید ما یک قاشق هم زهر در اون ریختیم.شما لب به کل این عسل نمی زنید.بعضی از کتابها تمام عسله اما دو تا قاشق زهر در اون هست.مثلا کتاب کیمیای سعادت امام محمد غزالی یک کتاب بسیار ارزشمند از نظر اخلاقی است اما نه برای همه.برای یک عالم مجتهد مطلب شناس که این کتاب رو بررسی کنه و زهرهای اون رو بشناسه.در بعضی جاهاش زهر داره اساسی هم داره.این کتاب نمی تواند عشق را به تو معرفی کند مگر اینکه یک عالمی بیاد و یک تاییدیه روی اون بگذاره که آقا این قسمت از کتاب خیلی خوب بوده.در برخی از کتابهای منصوب به عرفا و علمای اهل سنت در داخلش برخی از مبانی غیر دینی داره.مثلا در تذکرةالاولیای عطار نیشابوری با اینکه عطار از اهل سنت نبوده(در برخی جاهاش تقیه کرده نوشته)اما برخی از روایتها و داستانهایی که نقل می کند کاملا بی اساس است.مثل اینکه ایشون در برخی از داستانها و حکایاتی که نقل می کند عشق مجازی و عشق به مردم رو مانع عشق به خدا می داند.
دقیقا برعکس فرمایشات معصومین,دقیقا برعکس متن صریح قرآن کریم.این یعنی زهر.چرا که یک جاهل نسبت به کل احکام دینی این رو می خونه و یک برداشت بد می کنه و تبدیل به یک آدم بداخلاق و اخمو و منزوی از دنیا می شود که نه تنها از هرگونه ارتباط عاطفی با مردم فراریه بلکه منزجر و متنفره.آرزو می کند که هیچ کس دوروبرش نباشد که من فقط می خواهم با خدای خودم حرف بزنم یا ندانستن نوع نگاه جنسیتی نسبت به عشق.یعنی عشق در زن و مرد در مجاز تعریفش متفاوته


نکته هشتم:

ابتذال کلمه ی عشق در جهان امروز ما نکته ی بعدی است که با جایگزینی کلمه ی لاو برای همه ی دوست داشتنهاست.یعنی اینکه طرف اگر سگش رو دوست داره میگه آی لاویو,مادرش رو دوست داره میگه آی لاویو,حتی مسیح (ع) رو دوست داره میگه آی لاویو,خدا رو هم دوست داره میگه آی لاویو.این عشق مشکل جهان امروز ماست.(به ابتذال کشیدن).اسم شهوت رو عشق می گذارند,اسم محبت رو عشق می گذارند,اسم دلتنگی رو عشق می گذارند,اسم عاطفه و هر نیازی رو عشق می گذارند,اسم خودخواهی رو هم عشق می گذارند.لوازمی که از این نوع عشق بلند می شود پر از خودخواهی است اما اسمش رو عشق می گذارند.

نکنه نهم

همین عده ای که این تیپی هستند عشق به خداوند را هم یک عشق سیب زمینی کرده اند.یکی از مشکلات ادبیات عرفانی و عشقی,یکی از مشکلات مکتب عشق امروز ما ورود کتابهایی است که ترویج دهنده ی عشق سیب زمینی هستند.آدمهایی که فقط یاد گرفتند که بگویند که خدا خیلی دوست داریم تو خیلی خوب و مهربونی.اما وقتی نگاه می کنیم می بینیم از تکلیف و آثار عشق چیزی وجود ندارد.تو که اینقدر قشنگ نوشتی که خدایا دوست دارم و ....این عشق و دوست داشتن چقدر در زندگیت موجود است؟اصلا اثری از نفرت نیست. نمیگه خدایا خیلی دوست دارم اما نفرت نسبت به دشمنان خدا در این کتابها دیده نمی شود.یعنی در مهد صهیونیست در جایی که بزرگترین استعمارها و استثمارها انجام می شود ودر جایی که لایحه ی بمب ریختن بر سر مردم ابلاغ می شود این کتابها چاپ میشه که خدایا تو چقدر خوب و مهربونی.خدایا مردم همه خوبند و الی آخر.اگر خوبند عراقیها مردم نیستند؟؟افغانیها مردم نیستند؟؟فلسطینی ها مردم نیستند؟خدای به این مهربونی نسبت به اینهمه ظلم, غضب و قهاریتش به جوش نمیاد؟


لذا امام صادق فرمودند:
هل الدین الا الحب والبغض(عشق بدون نفرت سیب زمینه عشق که نیست)


یارو معشوقه داره کتک می خوره آقا هم وایساده که دوست دارم!!اگر راست میگی این یارو رو بزن بره نه اینکه مدام بگو دوست دارم و هیچ کاری هم نکن.
بزرگترین مانع عاشق شدن امروز مردم ما این کتابهای عاشقانه ی غربی نسبت به خداوند است.تماما هم جملات قشنگ و خوب که خدایا تو خیلی خوبی.من در تنهاییها و در خلوتهایم تو را می خوانم.هر وقت فلان می کنم تو را می خوانم.در حقیقت مناجات مسجد کوفه ی آقا امیرالمومنین رو نصف کرده.در حقیقت سیب زمینیش رو جدا کرده جاهایی که هیچ تکلیفی از ما نمی خواهد.مثلا انت الرازق و انا المرزوق.اما بعدش رو نمیاد بگه که انت السلطان و انا الممتحن
.

میگه خدایا ما امتحان نمیدیم فقط میگیم دوست داریم.
همینطوری که پشت تلفن و در خیابان میگیم به راننده تاکسی هم میگیم به اونم میگیم آی لاویو

 

حرف حساب ط




سیدعلی ::: شنبه 87/3/11::: ساعت 8:26 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :3440
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<